تنها

متن مرتبط با «نمیدانی» در سایت تنها نوشته شده است

نمیدانی

  • نه قراری برای ملاقاتنه حرفی برای گفتننه ذوقی برای خواندنِ کتابی،من را چه شده بود؟گوشه ی سرد اتاق زل زده بودم به این احوال سوت وکورآهنگی که مدام تکرار میشدصدای عقربه های ساعتی که گذر بی شوق زندگی را نشانم میدادبشقاب غذایی که دست نخورده باقی مانده بود تا دانه های برنج را با سلیقه در بالکن بچینمتا شاید پرندگان رهگذر را دعوت کنم به صرف تنهایی ام!از سر بی حوصلگی سراغ کمد وسیله های قدیمی رفتمنمی دانم،شا,نمیدانی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها