این متن برنده جایزه ادبی کوتاه آلمان شدمردیدرحالمرگ بودوقتی كهمتوجهمرگش شدخدا را باجعبه ایدر دست دید*خدا* :وقت رفتنه*مرد* :به این زودی؟من نقشه هایزیادی داشتم*خدا* :متاسفمولی وقترفتنه*مرد* :در جعبه اتچ, ...ادامه مطلب
از مرگ هیچ واهمه و هراسی ندارم ، حتی اگر همین حالا فرا رسد ، در حد توان خویش سعی کردم که نیککردار باشم. از اشتباهات و خطاهایم بسیار پشیمان هستم و حساب آن را به خدای بزرگ میسپارم و خواهان رحمت و مغفر, ...ادامه مطلب
سپیده دم...صبحهایی که مرده از خواب بیدار میشوی- با اندوهی که مردگان را نازاده میکندپیش از آنکه ساعات، زمان را آغاز کنند.اینک درد، همه جهان را به تو میبخشد.باور کن، همه کائنات در یک خاطره میگنجد.بخواب، بیارام، مرگ ترا برادر همه میکند.همه کسانی که بودند، هستند و خواهند بود.دیگر نیازی به شعر نیست،اکنون همه چیز گذشته استو گذشته همه چیز است.آه پسرک مصلوبمفردا که بیدار شوی لبانت را خواهم بوسید. ,مرگ,مرگ ماهی,مرگ قو,مرگ یزدگرد,مرگ پدر,مرگ بر آمریکا,مرگ مادر,مرگ تدریجی یک رویا,مرگ فروشنده,مرگ مغزی ...ادامه مطلب